احتمالا شما هم این موضوع را شنیده اید که بعضی از اساتید سینما به هنرجویانشان پیشنهاد می کنند که اگر می خواهید به وسیله فیلم دیدن، سینما را یاد بگیرید تلاش کنید که زیاد فیلم نبینید بلکه فیلم های خوب را بارها و بارها ببینید و هر بار بر یک بخش آن دقت کنید. برخی دیگر از آن ها پا را از این هم فراتر می گذارند و توصیه می کنند فیلمی که روش کارگردانی اش را می پسندید، «مهندسی معکوس» کنید.
همانطور که آگاخ هستید مهندسی معکوس یک روش جا افتاده برای کپی ماشین آلات صنعتی است. در این روش اجزای ماشینی که می خواهند کپی کنند را از هم تفکیک می کنند و براساس همان اجزا و همان چینش، آن دستگاه را از نو می سازند.
ولی این متد تنها محدود به دنیای صنعت نمی شود و در مورد فیلم و حتی فیلمنامه هم انجام می شود و حداقل برای یادگیری بخش تکنیکی سینما کاربرد فراوان دارد. من به شخصه از برخی از فیلمسازان داخلی شنیده ام که در دوره ای این کار را انجام داده اند تا جزئیات تکنیکی یک فیلم را کشف کنند. حتی خود اصغر فرهادی هم در جایی گفته بود که برای اینکه بفهمد چرا داستان بوف کور چنین تاثیری حسی ای بر مخاطبش می گذارد اجزای آن را بررسی کرده و فهمیده که علت تکنیکی اش استفاده نویسنده از حروف خشن در صفحات پایانی این داستان بوده. این بدین معنی است که خود او هم از این روش استفاده کرده.
ولی برخلاف استفاده فیلمسازان از این متد تا به حال کسی از آنها نتیجه مطالعاتش بر روی فیلمی که مهندسی معکوس کرده و نتایجی که به آن رسیده را انتشار نداده است. برای اینکه شما هم با این متد آموزشی موثر آشنا شوید ما قصد داریم در سلسله مقالاتی در این وبلاگ بررسی تحلیلی ای بر متد کارگردانی اصغر فرهادی داشته باشیم و این کار را با مهندسی معکوس فیلم گذشته انجام می دهیم. البته خودتان خواهید دید که برای کسانی که روش فیلمسازی اصغر فرهادی را می پسندند این روش تا چه حد برایشان بار آموزشی خواهد داشت و نکات زیادی از دکوپاژ، میزانسن و حتی فیلمنامه و کار با بازیگران خواهند آموخت.
:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0